زندگی

تصمیم گیری

زندگی

تصمیم گیری

کمی از خودم

امروز دوست دارم یک کمی از خودم بنویسم تا شاید باعث شه بهبودی در وضعیتم حاصل شه.

*اول اینکه شاغل هستم و بعضی مواقع واقعا به حال مادران خانه دار غبطه می خورم و همیشه حس می کنم کار بیرون من ضربه بزرگی در روابط خانگی من ایجاد کرده که قابل جبران نیست و واقعا اگر از نظر مادی احتیاج نداشتم در این شرایط روحی حتما کارم رو ول می کردم و برای خودم شاد تر بودم.مثلا غذاهای دلخواهمو می پختم که تو شام به دلیل کالری و اینا نمیشه خورد،تا ساعت 9 می خوابیدم.ورزش تنیسمو می رفتم.پیاده روی بیشتر می رفتم.با آرتین بیشتر بازی می کردم .با آریا کوه و سینما بیشار و از همه مهم تر بیشتر مسافرت می رفتم اما نمیشه.

وقتی از سر کار خسته میام خیلی هنر کنم کمی با آرتین بازی می کنم و کمی با آریا درس کار کنم و شام حاضری (که خیلی وقت ها اونم همسر می پزه )شب شده و باید بخوابم.

*دوست دارم وقت بیشتری برای پوستم بزارم تا دیدنش شادم کنه ولی همش حرص می خورم که چرا هنوزم تو 35 سالگی جوش می زنم.

*دوست دارم تو رفتارم با همسر تجدید نظر کنم.آخه من مهربونم تا وقتی ببینم طرف مقابلم سنجیده و مودبه ولی وقتی ببینم که طرفم اوصول رو رعایت نمی کنه اونوقت دیگه قاطی می کنم و به هیچ وجه کوتاه نمیام.حالا اون فرد هر کی می تونه باشه و این به نظرم نقطه ضعفمه.




آریا و آرتین


آریا پسر اولمه که 27 خرداد 86 به دنیا اومد.پسر خوبیه و الان تقریبا تکلیف کلاسیشو خودش بدون نظارت ما می نویسه.

آرتین هم 2.5 سالشه که کمی به من وابسته است و اونم پسر خوبیه ولی کمی  یه دنده است که امیدوارم اقتضای سنش باشه و درست شه.به سختی می تونی قانعش کنی که حرفتو گوش بده.

دیگه اینکه امیدوارم کسی از فامیل اینجا نیاد و من راحت بنویسم.

سرما خوردگی و ویروس بد باعث شده آرتین یه سه روزی تو تب و لرز باشه و من با خواهش و التماس ماموریت کاری یک هفته ایمو یک هفته عقب بندازم تا بهتر شه و الان خدا رو شکر بهتره.

من نمی دونم پسرها چرا اینجورین و یا پسرهای من خاصن.دائم در حال بزن بزن و دوییدن تو خونه ان و همش می ترسم تو این بازی به نظر اونا، بدنشون آسیب جدی ببینه.


کوچ


سلام

قبلا پرشین می نوشتم.

مادر دو فرزند پسر هستم .

از خودمان و تصمیمات زندگیمون و تفریحات و... می نویسم